یک کسی یک زمانی عاشق دختر شاه شده بود. گفتند: آخر تو گدا هستی، شاه که دخترش را به تو نمی‌‌دهد. گفت: دیگر حالا من عاشق شدم. این هی در عشق می‌‌سوخت و یک نفر غصه خورد و دید این دارد مثل شمع آب می‌‌شود.




یک کسی یک زمانی عاشق دختر شاه شده بود. گفتند: آخر تو گدا هستی، شاه که دخترش را به تو نمی‌‌دهد. گفت: دیگر حالا من عاشق شدم. این هی در عشق می‌‌سوخت و یک نفر غصه خورد و دید این دارد مثل شمع آب می‌‌شود. گفت: یک کار کن. برو بیرون شهر در این غارها، مشغول عبادت شو. ما شاه را گاهی می‌‌آوریم بیرون شهر می‌‌گوییم یک جوان زاهدی است، یک سری به او بزنیم. به اسم تفریح که شاه بیرون شهر می‌‌آید، او را دم غار می‌‌آوریم. بعد هم آنجا ما پیشنهاد می‌‌کنیم که ولو این فقیر است، تو شاه هستی. خانه و زند‌گی‌اش را عوض می‌‌کنیم. یک تشکیلاتی برایش راه می‌‌اندازیم، این دخترت را به این بده. آنوقت نمی‌‌دانی عنوان مذهبی‌تان چقدر خوب می‌‌شود. می‌‌گویند: شاه به قدری خوب است، در انتخابات دوره دوم هم رأی می‌‌آوری. می‌‌گویند: یک دخترش را داد به... این جوان هم گفت باشد. جوانی که عاشق شده بود در یکی از این غارها رفت و مشغول عبادت، شب‌ها و روزها گذشت و آن دربار هم شاهنشاه را برداشت و برای تفریح آورد. ضمناً در راه هم گفت که حالا که اینجا آمدیم برویم این غار را هم ببینیم. می‌‌خواهد ببیند و بعد هم پیشنهاد ازدواج کند. حالا فقیر است، خانه و زندگی‌اش را درست می کنیم. شاه را با یک حیله‌هایی نزدیک غار آورد. این جوان هم مشغول نماز بود و می‌‌گفت: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. گفت: اعلی حضرت تشریف آورده است. محل نگذاشت و گفت: الله اکبر! هی نماز خواند، باز گفت: اعلی حضرت تشریف آوردند، جوان اعتنا نکرد! شاه گفت: ولش کن و رفت. این رابط، مدیر روابط عمومی دربار، ناراحت شد و گفت: من با یک زحمتی شاه را نزدیک غار آوردم. چرا اعتنا نکردی؟ گفت: من تا آنوقت نماز می‌‌خواندم که شاه نزدیک غار بیاید. برای خدا نبود. عاشق دخترش شده بودم، نماز خواندم که شاه نزدیک غار بیاید. من دیدم نماز قلابی اینقدر زور دارد، که شاه را نزدیک غار می‌‌آورد، پس اگر حقیقی باشد چه می‌‌شود! تا آمدن شاه نمازم قلابی بود. تا دیدم نماز قلابی زور دارد، از حالا نماز حقیقی می‌‌خوانم. بویی از اسلام در دنیا وزید، بیداری اسلامی! بویی از اسلام چشیدند. یک نمازی، یک الله اکبری، در میدان تحریر، جاهای دیگر، بحرین، مصر، یمن، بویی از اسلام بلند می‌‌شود، نخست وزیر اسرائیل می‌‌گوید که زلزله شده است. آمریکا دست و پایش را گم می‌‌کند. بویی از اسلام، حالا اگر همه مسلمان شوند چه می‌‌شود؟ با اخلاص آدم زودتر به آرزویش می‌‌رسد.