نوروز نزدیک است ...
آرام بخندید مبادا صدایتان به خانه ی غریب مدینه برسد،
در مدینه، بانوی خانه ی علی در بستر است، نفس کشیدن برایش بسی دشوار
راستی نمیدانم این روزها چه کسی موی زینب را شانه میزند!!!


آرام بخندید دل حسن آشوب است، کوچه ، در، دیوار
خدای من دستی بلند است بر روی مادر، آری تمام اینها مدام در ذهنش مرور میشود.
آرام بخندید تشنه لب کربلا خردسال است و مادر...
مبادا ترک بردارد، چینی نازک تنهایی این خانه...

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ ...