پیش خودم میگم مگه مادر باردارتو پشت در ها سیلی زدن؟
میگم مگه باباتو تو غربت تنها گذاشتن و آزردن؟
مگه خاندانتو تک به تک تو مظلویت کشتن؟
پیش خودم میگم مگه مادر باردارتو پشت در ها سیلی زدن؟
میگم مگه باباتو تو غربت تنها گذاشتن و آزردن؟
مگه خاندانتو تک به تک تو مظلویت کشتن؟
فاطمیه شور و شادی از نگاهم دور شد با "سیاهی "." سال " نو دیباچه ای نور شد " سینه " سنجاق سر" سیلی " سحر " سوزجگر " هفت سین واژه روضه هایم جور شد