آن زمان در وسط کوچه شدم ،نقش زمین
تکیه کردم به قد همچو عصای حسنم
با همان دست که بشکست، نوشتم با خون
نام این کوچه بود، کرب و بلای حسنم
یا امام حسن...
آن زمان در وسط کوچه شدم ،نقش زمین
تکیه کردم به قد همچو عصای حسنم
با همان دست که بشکست، نوشتم با خون
نام این کوچه بود، کرب و بلای حسنم
یا امام حسن...
آخر یه روز مهدی برات حرم می سازه حرم برای تو شه کرم می سازه
آخر یه روز مهدی برات ضریح می سازه مثل ضریح شش گوشه بهش می نازه
به کوری عایشه و دشمن حیدر بقیع تو آباد میشه گل پیمبر
خدا کنه حاجت ما یه روز روا شه بقیع خاکتم مثل کرب و بلا شه
آخر یه روز ضریحتو بغل میگیریم حسن حسن میگیم پای ضریح می میریم
آخر برات یه گنبد طلا می سازیم شبیه گنبد امام رضا می سازیم
پنجره فولاد می سازیم حاجت می گیریم دخیل می بندیم که پای دخیل بمیریم
کریم تر از تو به خدا کسی ندیده خدا تو رو برا خودش ناز آفریده
سقاخونه به پا کنیم با شور و احساس سر قبر ام بنین مادر عباس